سلام بر سردار عزيزم
جانا سخن از زبان ما مي گويي!
نظر جزء جدايي ناپذير حرفه وبلاگ نويسي است و من ميگم اونايي که نه نظر ميدن و نه به نظرات ديگران اهميت ميدند
يا اونقدر مغرورند و خودشون را تافته اي جدا بافته از بقيه مي دونند و يا همون بهتر که برند و اين مطالبشون را توي يک
دفترچه خاطرات شخصي بنويسند! از همون هايي که قفل هم داره و بزارندش تو صندوقچه شون تا کسي نبينه و نظرش
نياد!
در اينکه وبلاگ يک صفخه شخصي است شکي نيست و در اين نيز که وبلاگ يک رسانه است. جمع اين دو چگونه
ممکن است؟ من اينطوري تعريفش مي کنم که حتي اگر در وبلاگت درد دل هاي شخصي خودت را بنويسي بايد گوشه
چشمي به اين نکته مهم داشته باشي که حتما هستند کساني که آن را خواهند خواند و اغلب پس از خواندن آن
نظري در ذهنشان نسبت به تو عقايدت و همين مطلبت نقش مي بندد.
پس وبلاگ براي من جايي است براي ابراز عقايد و علايقم و اين نظرات ديگران است که همين عقايد و علايق مرا به نقد
ميکشد و مرا در پيمودن راهي که گزيده ام راهنمايي!
خودم خيلي بيشتر با نظرات نکته بينانه و مخالف حال مي کنم و به خاطر همين نيز تا همه مطالب يک وبلاگ (و در اکثر
اوقات صفخه مشخصات نويسنده) را نخوانده ام نظر نمي دهم.
ممنون از اينکه به اين مبحث با اهميت پرداختي.(کاشکي بعضيا هم اين مطلبتو ببينند! و بخونند ! و عمل كنند!!!)
ارادت دارم سردار.