سلام بر سردار عزيزم
به آرامي از کنارش عبور کردم . شايد اونم مثل بقيه آدمايي بود که توگوشه وکنار اين شهر بارها و بارها به چشم خوردن ولي نمي دونم چي شد که برگشتم طرفش ...آروم نشستم جلوش و باهاش سلام و احوال پرسي کردم .وقتي داشتم باهاش حرف مي زدم ناخود آگاه به ياد جمله اول اين مطلب افتادم .....ونداده هايت حکمت
.
اين بار با يك گزارش و يك مصاحبه كوتاه به روزم .
منتظر قدوم سبزت هستم
خدايا دست التماس به دامنت آويخته ايم ،فريادت مي كنيم .ما نيز ازين نفس نامرد خود به تنگ آمده ايم .دل ما هم هواي عشق كهن دارد كه با هيچ برودتي به سردي نگرايد .ما هم تشنه ايم ،تشنه باراني كه ببارد وبروياند .ما هم دلمان براي خدا تنگ است
سلام عليكم .طاعات قبول .متن تكون دهنده اي بود برام .لازم ديدم حالا كه شده كاملا برم وخطبه همام حضرت رو مطالعه كنم .خدا خيرتون بده .
مويد باشيد
يازهرا