سلام عليكم .درسته ،اينجا نقد ملسه .ولي منظورم اين بود كه الحمدلله بيان خط ومشتون خوب به خواننده القا ميشه .در ضمن در مورد خطرات اين فعاليتها اونهم درست ،اين سگ خاموش در هر كاري خطرات رو ايجاد ميكنه وطبيعيه كه تو يه كار فرهنگي بخوايم با خطراتي مواجه بشيم مخصوصا براي قشر خانم به همون دليل بايد هميشه با سلاح همراه بود .اونم سلاح ايمان ..واينكه شرط فعاليت تو اين عرصه ها براي فرد بايد در درجه اول جنبه كافي باشد چون اگه جنبه وجود نداشته باشد هم نميشه موفقيت آميز به فعاليت ادامه دادوهم امكان داره مثل فرمايش حضرتعالي به زندگي شخصي هم دخل وتصرف كنه پس فعاليت براي هر فردي چه متاهل چه مجرد چه زن چه مرد چه پير چه جوون بايد طوري باشه كه حول همون محور خط قرمز باشد وگرنه امكان داره مثل اين شعر بشه :
عاقبت قيد سفر پايم بست
ميروم ...خنده به لب ...خونين دل......مي روم ....از سر من دست بكش ...اي اميد بي عبث بي حاصل ....
در ضمن در مورد صحبتهايي كه از طريق احساس بيان مي شد به نظر من اصلا ايرادي نداره كه بخواد جلوش گرفته بشه يا بهش كاري نداشته باشيم .
صدايي مرا به سوي نوشتن سوق مي دهد ...ومن مينويسم براي دلتنگيهايم ....ومن مينويسم براي كساني كه دوستشان دارم .....واين بار باز هم خواهم نوشت .....وقلمم را وعشق را به كمك مي طلبم .....به اميد روزيكه بتوانم سپيده هاي عشق را به روشنايي افق پيوند بزنيم ..........
به اميد هدر نشدن تمامي خدمات به دست خودمون .
يا زهرا