سلام...
اولا نوشتن مانند هر هنر ديگري به شرايط روحي و رواني آدمها بستگي دارد، نمي شود گفت كه ما بايد صبر كنيم و بي خيال شويم و آنگاه قلم و كاغذي بدست بگيريم و بنويسيم!( همانطوريكه جماعت بانوان وبلاگ نويس تجويز كرده اند!!) پس با اين حساب ديگر نبايد منتظر شنيدن آهنگي بود، نقاشي زيبايي ديد و داستان زندگي كسي را خواند. چرا كه در همه اين موارد هنرمند در شرايط تعادل روحي قرار نداشته است....
درباره قدم زدن و ديدن كوچه و بازار و پياده روها، با شما موافقم. ولي ديدن ما هيچ دردي از جامعه حل نمي كند. آنهايي كه بايد ببينند، يا رفت و آمد در اين خيابانها را حرام اعلام كرده اند! يا اينكه اصلا وقت نمي كنند سري به اين خيابانها بزنند....