سفارش تبلیغ
صبا ویژن

موقتا عنوان ندارد

رفراندوم صلواتی(ضیافت رضوان)

مظاهر دیدگاه

انتخابات نه با دست که زبان انجام شد... ما ضرر کریم.افطار خورده بودیم، که آقای دیبا(ریاست ستاد پاسخگویی به شبهات دینی) چند دقیقه صحبت کردن. من گوش نکردم، با سید صابر صحبت می‏کردم و با آقای معراجی گپی زدم. ولی فهمیدم که گفت، خوبه که تو فضای نت ناشناس باشیم، بیایم اینجا و همدیگه را ببینیم. آقای مهندس فخری از حضور و رزمایش خفن ما بر سر سفره تشکر مضاعف کردن. گفتن لطفاً دوستان خودشون را معرفی کنن. هر کی می‏خواد خودش را معرفی کنه، صلوات بفرسته (ته آخوندگری). معرفی کردن که رفراندوم طلبگی نمی خواست!! صلوات را عنایت کردیم(شده یه وسیله). ولی یه دفعه اون حاج آقای غیر لاغر، با کمال ادب نعره ای سر داد و گفت، اونایی که نمی‏خوان خودشون را معرفی کنن هم صلواتی رفراندوم کنن. ملت هم‏صنف ایشان هم که کم نبودن، رای دادن. آقای مهندس سرجاش نشست. می‏خواستم برم و بگم: «عزیزان جان برادر، فقط جهت اطعام، پاهایتان را رنجش داده اید؟ شما که وبلاگ نویس نیستید، چرا نخود این آش می شید؟»
یادم افتاد، من به آقای نجمی گفته بودم، چند نفر نظراتشان را بگن، ایشان گفتن جای صحبت کردن و گفتن نظرات تو افطاری نیست. آقای مهندس هم بساط میکروفون را جمع کرد. بی خیال شدم.
الان پشیمانم چرا حرفم را نگفتم، چرا خودم را معرفی نکردم. حرفی را که در وقتش بیان نکنی، می‏میره. دیگه به درد نمی‏خوره.

خدمت استاد ژرفا بودیم، با مجاهد، حامد آقاجانی و حامد احسان بخش. با سنی که دارند ماشالله خیلی صبور هستن. سوالات پیش پا افتاده مرا جواب می‏دن. و گره از ذهن ما باز می‏کنن. بحث‏مان سر نیم فاصله‏ها بود و رسم‏الخط زبان عامیانه. جالب بود. ان‏شالله تو نوشتارمان اعمالش خواهیم کرد. گفتم آیا درسته که بگم «پیام‏بر» یا «ره‏بر»؟ آیا درسته رسم خط فارسی را به بهان عامیانه نویسی عوض کنیم؟ صحبت قشنگی بود. ایشان گفتن تا جایی که ممکنه باید از این مسئله جدانویسی و تغییر رسم‏الخط پرهیز کرد، ولی بعضی جاها می‏شود برای تاکید روی یک مطلب یا وقتی که خواندن کلمه عامیانه نوشته شده سخت باشد، اعمال تغییر در نوشتار اشکالی ندارد. ولی حدالامکان کم باشد. کاش می شد بیشتر خدمتشان می‏بودم. بقیه نشستن و استفاده کردن. خانم های اردوی وبلاگ نویسی طهورا استاد ژرفا و آن سخنان زیبایشان را به یاد دارند، در یاران معرفت 2 هم ایشان صحبت کردن.
از دوستانی که آمده بودن و من می‏شناختمشان. مهدی بوترابی(مدیر سرویس پرشین‏بلاگ)، محبی(مسئول سابق خانه وبلاگ‏نویسان تهران)، شیخ رودی،خانم پولادزاده هزار و یک نکته، اصحاب کهف، عکاس‏باشی، کافه دانشجویی، سلام  خیلی ها را هم نشناختم. گفتن سمت خانم ماشالله تعداد زیاد بوده +

خوش گفته را باید گفت، تا نپوسد. بگو و کار خودت را بکن.
بنده خدا آقای مهندس، تو یه توطئه گیر افتاد، نذاشتن کارش را بکنه.


کلمات کلیدی: روزنوشت

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
?بازدید امروز: (15) ، بازدید دیروز: (47) ، کل بازدیدها: (271667)

ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.

سرویس وبلاگ نویسی پارسی بلاگ