بهار است و امشب هوا بارانی. باران که میآید خاک بوی نم میگیرد. زمین بوی آسمان میدهد. بوی باران معروف است، بوی خاک نم خورده.
صبح اول اردو، دوکوهه بهاری بود بارانی بود، خاک بو داشت. روز اول اردو برای اهلش خوشبو شروع شد+. انگار که دوکوهه را برای ورود میهمان آبپاشی کنند، یا گلاب بپاشند به سر و روی میهمانها. دوکوهه باران میآمد. دوکوهه سلام.
دوکوهه را دوست دارم نه به خاطر ساختمانهای معطر به یاد شهداء. ساختمان انصار، مالک، حبیببنمظاهر، عمار.
دوکوهه را دوست دارم نه به خاطر ساختمان نیمهکارهی ذوالفقار، که نجوای دعای بسیجیها در آن موج میزند.
دوستش دارم نه به خاطر میدان صبحگاه که بوی سینهی و نفس بسیجیها را میدهد.
دوستش دارم نه به خاطر حسینیهی حاج همت که برای بسیجیها پاتوق میهمانی خدا و اهلبیت بوده.
دوستش دارم نه به خاطر حوض کنار حسینیه که دستان شهداء را بوسیده است.
نه به خاطر حسینیه بیسقف و پنجره گردان تخریب، که کف سیمانی سردش بوی بسیجیها را میدهد. سکوتش صدای بسیجی ها را با خود دارد.
دوستش دارم ولی نه به خاطر که خیلی برایم عزیزند.
دوکوهه را دوست دارم به خاطر اینکه قدمگاه بسیجیهای بوده است.
دوکوهه را دوست دارم به خاطر اینکه قدمگاه بسیجیهای امام زمان خواهد بود.
کلمات کلیدی: شهدانه
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.