پدر و مادرم، زندگی خوبی داشتن. با هم بودن، غم نبود، غصه نبود، تنهایی و انتظار نبود، از زندگی به معنی تمامش لذت میبردن. تا اینکه میوهی منع شده را نوش جان کردن و از بهشت اخراج شدن(
چرا اینجوری نگام میکنید؟ تو این ایام غفلتآورتر از اینها چیزی هست؟
-: کاری را که بقیه انجام میدن، ممکنه درست نباشه! اوکی؟
+: میوهی ممنوعه را فقط با آگاهی میشه نخورد. غفلت و جهل عناصر به ثمر نشستن این میوهاند.
+-: کتابهای مصطفی مستور «چند روایت معتبر» و رضا امیرخانی «داستان سیستان» و «من او» برای اوقات فراغت یه وبلاگنویس عالین.
++: میگن قرآن بر مفاتیج و ذکر ارجحیت داره.
++-: اهل فیلم هستم، ولی خودم فیلمها را انتخاب میکنم نه عزت جون. هر ماه 4 یا 5 فیلم برگزیده را نگاه میکنم. غفلت که شاخ و دم نداره. من نگفتم که فیلم نگاه نمیکنم.
+++: نقطههای سیاه کمرنگتر و کوچیکتر میشن. خدایا توان بندگی، بندگی با معرفت، عنایت بفرما.
+++-: میدونید که آدم و حوا گناهی مرتکب نشدن، کاری که منع شده بودن را انجام دادن. تیلویزیون نگاه کردن یا وبگردی تو ماه مبارک اصلاً اشکالی نداره، این همه کار بهتر و مفیدتر هست و وقت تنگ.
... دلم برای بهشت تنگ شده ...
کلمات کلیدی: اینجا فکری روشن است
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.