از دیشب سعی جالبی را آغاز نمودهام که تا به حال نتیجهای نداشته است. از دیشب سعی بیهودهای را آغاز نمودهام. میخواهم عطسهی وبلاگی نکنم! میخواهم از روحیاتم ننویسم، از دلم ننویسم. عطسهی وبلاگی یعنی انتقال ویروسی که توی وجودت است به دیگران. عطسهام میآید ولی سعی میکنم جلوی خودم را بگیرم!! تا به شما منتقل نشود! وقتی جلوی خودت را میگیری انگار بدتر میشود. آچیووو ...
امروز حسابی زدم به سیم آخر. باز راه افتادم تو خیابونای قم. یه دور مشتی زدم. صفائیه، و ارم تا انقلاب و گلزار و بعد هم آذر و بازار همه را قدم زدم. نمیدونم چقدر طول کشید. حالم داشت بهم میخورد از کسایی که ... از خودم بیشتر. این مدت را مرور کردم. نتایجش را. بازتابش را. اثرش را. نتیجه؟
نتیجهی خوبی نبود. مخصوصاًبرای خودم و خیلی از دوستانم. نمرهی قبولی نگرفتیم. هم توی زندگی هم توی رفقات،هم توی فعالیتهامون. قرار نیست اشتباههای دیگران را من تکرار کنم. قرار نیست من مثل فلان دوستم باشم. قرار نیست مثل فلان مسئول باشم. قرار نیست مثل فلان استاد و دانشجوی دانشگاهمون باشم. قرار نیست مثل خودم باشم. قراره مثل اونی باشم که او میخواهد ... مثل هیچ کسی که میخوام بهش برسم.
یاعلیمددی.
ادامه مطلب...
کلمات کلیدی: روزنوشت
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.