خسته، خواب و آلو

87/1/13:: 1:50 عصر مظاهر دیدگاه

خسته‌ و گرسنه‌ای، دل و دماغ کاری را نداری، بی‌کاری و بی‏حوصله، ‌اولین گزینه این است که بخوابی،‏استراحت کنی. چشم‌ها را که ببندی، ‌به چیزی فکر نکنی،‌بدن‏ت را شل کنی،‌ خوابت می‌برد. جایش مهم نیست؛ روی تخت،‌تشک روی زمین،‌صندلی،‌مبل، داخل اتوبوس.
یادمان باشد وقتی خواب هستیم، کسانی هستند که بیدارند(مثل پرستارها و عزیزان زحمت کش شهرداری)‏ و توی اردو چند نفر حتماً بیدارند که احیانا دوربین به دست، نحوه‏ی خواب دیگران را ثبت می‌کنند.

بعضی این‏طوری هستند حتی خواب‏شان هم آرامش دارد. لبخند خوابانه استراحت می‏کنند. خواب لبخندانه. حاج آقا قلم خواب. خواب حاج آقا قلم. ماشالله با قد و بالاش گردن‌ش برای خواب داخل اتوبوس کج و کوله(ولو) می‌شود. البته دوستان اهل معرفت و عرفان می‌گفتن، در حالت خواب هم ایشان سلوک دارند. در لحظه دیدار معشوق لب خندان و رخساره همی سرخ بُوَد.

کلا واحد فرهنگی جماعت ولش کنی روی هوا هم میخوابد. نه از خواب آلویی، از تاثیر خستگی. داخل ولو مسئول فرهنگی. نه خسته بلام جان. مسئول فرهنگی اردو به این می‏گن، خوابش هم کلیشه را شکسته. همه به پشت تکیه می‏ده این با کله به صندلی جلویی.

من مانده بودم اقای کیانی چرا کم میخوابد. شب پادگان میشداغ یکی از خانم ها مریض شدن، ایشان بردن برای دیدار معظم له از پزشکان گرامی. موقع شام خسته و کوفته شکار ما شدن.
یک بار جستی کیانی
دو بار جستی کیانی
سومی دیگر داخل لنز موبایل من هستی کیانی.

کلاً نمی‌دانم چه جوری است که ایشان سوژه خوشگل و نازی هستن. شاید به خاطر مسئولیت‌شان و جایگاه‌شان است که حتی خواب ایشان حساسیت تصویری دارد. شخصیتشان گلی و خاکی است. این شما و این مهندس فخری خواب رفته با خضوع(گردن افتاده).

کلمات کلیدی: شهدانه