سه سال است که سعی می کنم به زیارت مرقد شریفتان بیایم. سه سال است که دانشجو شده ام، سعی می کنم بیایم و نذرم را ادا کنم؛ حالا اینجا هستم، مشهد الرضا.
آقا جان، سلام، خودتان جور کردید که حالا اینجام. لایق و شایسته این همه رحمت و مهربانی نبودم، ولی سفره کرم شما چنان گسترده است که حالا ما را میهمان خودتان کرده اید. آقا جان حرفهای مرا شنیده است، می گوید: من، تو را با آن دل پاک بعد از اعتکاف دعوت کردم، نه این طوری که زخمی و داغون بیایی ... ... فقط به مهرش و رافتش امید دارم ...
زائر نوشت:
* با بچه های رسانیک و هیئت محبان الرضا علیه السلام آمده ایم مرقد امام رضا علیه السلام و ان شا لله زیارت خود آقا. اینجا کافی نت خیام است تو خیابون امام رضا علیه السلام. بچه های قلم و طلبه ای طالب یار هم پشت سرم دارند، خودشان را از خماری نت در می آورند.
** حال میدهد، حسابی. خدایش برنامه ریزی خوبی دارند، امیدوارم چشمم شور نباشه و همین طوری ادامه داشته باشه ... خدایش درست مریزاد ...اجرتون با آقا امام رضا علیه السلام.
*** با آقای مهندس فخری، مدیر پارسی بلاگ امدیم. دیدیم جمع همه جمع است، آقای نیکخواه (بچه های قلم)، اقای و خانم نظری، و همسفران دیگه مثل لب گزه، کج و معوج، طالب یار، نق نقو، آدینه، آبدارخونه، تشریف دارند ... خوش به سعادتم ...
عکسی که از هم کوپه ایها و هم اتاقهام گرفتم.
**** حج فقرا آمده ام، کنار فرشته های شرق، کنار خورشید شرق شیعی، خورشید عالم تاب.
همون کلاغ رو سیاه که هوایی شده بود بره پابوس امام رضا علیه السلام، حالا اینجاس کنار کبوترها.* عکسها و خبر اردو را از وبلاگ رسانیک بخونید.*
کلمات کلیدی: روزنوشت
ساخته شده توسط Rodrigo ترجمه شده
به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ.
